زنده تراش

ساخت وبلاگ
حیف که دست و پام بسته رسماًمن یه آدم ماشینی توی جنگ دردمهی قلبم با پنبه سر زدتوو دوئل نابرابر با مغز ردم.هر یه قدم امروز راستیا چپ به کل اَزدم،تاثیر داره روی ده سال بعدهمآه، تصورات توی ذهن خلاقیا توهمات یه ذهن بیمارجفتش یکیهجالبه قصه اینجاس که اگه برگردمدیگه نمیذارم بشه قصه بدترو از دست نمیدم عشق رو اصلاانتخاب می‌کردم عشقو چشم بستهزندگی نرمال و ازدواج بچههر یه قدم اشتباه ، میگذره تا به یک نسل بعدیه عذرخواهی سادهٔ اون زمان، الان مرز رویاست تا واقعیتبا اینکه خالیه ذهنم ، اما اَز فکر تو نیستچون بعد تو هیچ کسی مثل تو نیستمیدونی ، ربط داره اینبه همون قدمایی که گفتم برداشتم توی چند سال پیشمغز درد مغز ، شیرین بود قصه‌هات میدونمولی من بازم قلبو میکنم انتخاب، دیوونم!!میدونم!بدون هیچ ترسیهمین الانش آینده ندارم، بالاتر اَز سیاهی که نیست رنگیبا اینکه جسمم جوونه و از نظر روحی توو سن دیگم منبا اینکه توی لحظه بودم اون لحظه رو زندگی کردمبا اینکه تاریکه مسیرمو یه نمه دودیبا اینکه هیچوقت واسه خودم نبودم آدم خوبیبا اینکه مبهمه آیندمولی خوشحالم که واسه زندگیم نچیدم پلن روتینخوشحالم دلمو به بازی نگرفتمخوشحالم ندارم اَز فردام خبرخوشحالم که بیخ ریشمه هربار خطرترسی هم از تعهد ندارم اگه قطع بشه همین الان دم بازدمممنو نگاه،!! نمیکنن تهدیدم اینالا اقل قلبه من هنوز سبزه اگه بوده نوار مغزه رد​​​باقیشم میذارم دم گذرگاه جهنم به خودم جواب پس بدم زنده تراش...
ما را در سایت زنده تراش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghemanbito بازدید : 91 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 22:35

خستمخسته بودنم فقط یه جمله نیستیه تراژدی تلخ و طولانی که تموم شدنی نیست.دیگه حتی طاقت خواب دیدن رو ندارمگاهی نمی‌خوابم تا خواب نبینماما خواب توو بیداری هم میاد سراغمخسته ام از این حس لعنتیخسته ام از زندگی چپکیخستم از تن سردم ، این جسم بی روحشدم هوش مصنوعی در جسم کلونیشدم تنها یه روح ، هیچیم انسان نیست اصلاانگار جسمم جای دیگه ایی اینجا نیست رسماطلسم تاریکی هم همش میاد سراغممهم نیست چقدر باهاش بجنگم یا با خودمتهش افسرده و بازندم.چون انگیزه ازم گرفته شد ،انگیزه ای به انگیزه ی جدید ندارمبا یه خواب خیلی زود دگرگون و بیحال میشمچون هیولاهای احساساتم بیدار میشندارن عذابم میدن با حضور زیادشوناما این منم که در درونم شدم زندانیشونهرچی میکشم از این احساساته منهشاید باید بگم :خوشحالم که احساسات در بقیه آدما مرد.زندگی باهاش جنگید و انسان شکست خورد چون این درد رو حتی به دشمنم نمیدم.درد شکسته شدن.!اما داشتن حواس چندگانه خیلی خوبهقدرت میده به انسان اگه به احساست لتمه نزنیتفاوت داشتن خوبه ، دوسش داشتم،اما با شکسته شدنش دیگه چیزی نمی‌مونه از انسان زنده تراش...
ما را در سایت زنده تراش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghemanbito بازدید : 193 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 22:35

باید یادم بمونه این روزا که میگذرناینو می‌دونم که تنهایی بهترمیادم میاد چه حرفایی از عاشقی بهم زدی!!پس چرا رسیدم به جایی که تنهایی بهترم.نباید غرورم رو از این بیشتر بشکنمالآن تنهایی بهترمباید از این دردا بگذرمچون تنهایی بهترماین زخما مونده رو تنم ، که اونم هربار میکنمجاش میمونه توو دلم ، ولی باز تنهایی بهترم.دست روو فرمون با حال خراب یا روو تخت ولوتنها میرم جلو ، دیگه نمیدم به هیچکسی دلوتوو دلم خالی اما مغزم پُردرد سرم از زیادیه اشکم شدگفتم بگذره بهتر میشهگذشت فقط بدتر شدکسی نمیپرسه که کجا رفتمبیشتر وقت ها توو اتاق حبسمدیگه مهم نیست آدم ها و حرفاشونوقتی عوض میشه باورها و رنگاشونشرط رو بستم با خودم برای بردنماما باختم، تنها شدم ، الآن غُد ترمدرسته که خیلی جاها هم بد آوردیماین همه گفتم عاشقتم , اما منو توو دلت نیاوردیمبار ها ترکم کردی ، خود زنی هی فکرش میره توو سرمشاید از تنهایی زیاد سرد تنم اما در عمق درونم کمی گرمترمعشق دیگه ایی رو نمیخوام حالا هر کی که بیادشاید زندگی داشت یه درسی بم میدادکه تنها باشم بین هشت میلیارد..چرا غم هام ازمن نمیگذرن؟؟!!چرا انقده غصه میخورم این مشکلات هیچکدوم نمی ارزنگذاشتی با غم هام توو تنهایی بشکنم.؟اما من همچنان در تنهایی ازخودم نمی‌گذرم.! زنده تراش...
ما را در سایت زنده تراش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghemanbito بازدید : 192 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 22:35